سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بی گمان همه جنبندگان زمین ـ حتی ماهیان دریا ـ بر جویای دانش درود می فرستند . [امام باقر علیه السلام]
 
امروز: جمعه 103 فروردین 10

حرف اولین و آخر
حرف ناتمومه مونده
حرفی که تو خلوت خود
هر کسی یک روزه خونده
حرف زندگی و مرگه
قصه پاییز و برگه
کی حرف گفتنی داره
کی شناخته دنیارو
ما باید از کی بپرسیم
کی میبینه فردارو
بعضی ها اصلا میگن
دنیایی نیست
من و تو سایه ایم
اگه ما باور کنیم که سایه ایم
یا خط و نشونه ایم
سایه ها که پاک میشه
ما ز خود سایه داریم
واسه کاخ هستیمون
یه عالم پایه داریم
کی شناخته دنیا رو
کی میبینه فردارو
کی شناخته دنیا رو
کی میبینه فردارو
اگه زندگی غمه
نفسای یک دمه
چرا پایون نداره
یک دم که خیلی کمه
اگه زندگی تمومش شادیه
یکی هرچی که بخواد آزادیه
پس چرا زیاد و گاهی کم میاد
شادی پایون میگیره و غم میاد
کی شناخته دنیا رو
کی میبینه فردارو
کی شناخته دنیا رو
کی میبینه فردارو

اگه آدم یک روزی خاک بشه
اثرش از رو زمین پاک بشه
زندگیش تموم شده
زندگیش تموم شده
پس چرا دنیا اومد
پس چرا دنیا اومد
بعضی ها میگن من و تو با همیم
اصلا هرکسی که توی این عالمه
دونه های روشنه یک خوشه ایم
پراکنده روی زمین هر گوشه ایم
درخته این خوشه از باغ خداست
خدا یک حقیقته
همه دونه ها رو توش داره خدا
خدا عدل و رحمته
نیازش به هیچی نیست
سیاه و سفیدی چیست
نیازش به هیچی نیست
سیاه و سفیدی چیست
راه ما همه یکی
رفتن و رسیدنه
آخرین مقصد ما
خوشه ها رو دیدنه
اگه ما همراهیم
همگی در راهیم
پس چرا جنگی باشه
یا دل تنگی باشه
اگه ما همراهیم
همگی در راهیم
بگیریم دست همو
دنیامون رنگی باشه


 نوشته شده توسط علی علوی در پنج شنبه 86/11/18 و ساعت 3:50 عصر | نظرات دیگران()

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق ، جهان می توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سرُّ دلش در زبان گرفت
می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار می شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند
کآن کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد
صوفی به جام می زد و وز غم کران گرفت
می خور که هرکه آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
یا علی

 نوشته شده توسط علی علوی در دوشنبه 86/11/15 و ساعت 10:13 عصر | نظرات دیگران()

شعری بر آب ، دشنه در خواب
اسبی در مه ، مهتاب در مرداب
زخمگاهِ آهو ، چشم براهِ جادو
جنگجو ، جنگجو
از آشتی بگو
عقابِ بی پر ، بسترِ خاکستر
طاووس در آتش ، سرداری بی سر
چه شد؟ چه شد؟ پایانِ قفس
چه شد؟ چه شد؟ نورِ مقدس
جنگجو ، جنگجو
از آشتی بگو
پای این کتیبه ی شکسته
پا دراز کن ای همیشه خسته
کنار ستون های در خونگاه
دست ما جان پناه
خوشترین ساز در راه
مرا ببر به کوچه ی حمید
مرا ببر به تخت جمشید
دبستان جهان تربیت
ببر به کلاسِ آخر تبعید
جنگجو ، جنگجو
از آشتی بگو......


 نوشته شده توسط علی علوی در چهارشنبه 86/11/3 و ساعت 9:4 عصر | نظرات دیگران()

این ترانه که یکی از ترانه هائیست که ناصر عبدالهی در ماه های پایانی عمر خوانده است تقدیم میکنم به همسر عزیز و مهربانم و امیدوارم که واقعا مرا ببخشد

منو ببخش
که ندیده می گرفتم
التماس اون نگاه نگرونو
منو ببخش
که گرفتم جای دست عاشقتو
دست عشق دیگرونو
لایق عشق بزرگ تو نبودم
خورشید بانو
غافل از معجزه تو شد وجودم
اسیر جادوت

منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
منو ببخش منو ببخش
منو ببخش منو ببخش

تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هرجا دلت رو می شکستم
منو ببخش منو ببخش
منو ببخش منو ببخش

یا علی


 نوشته شده توسط علی علوی در یکشنبه 86/10/23 و ساعت 10:13 عصر | نظرات دیگران()

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
با گیسویم : ادامه بوهای زیر خاک
با چشمهایم : تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پرعشق ایستاده سلامی دوباره خواهم داد


 نوشته شده توسط علی علوی در سه شنبه 86/10/18 و ساعت 5:27 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
درباره خودم

سخن دل
علی علوی
یک مرد

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 3
مجموع بازدیدها: 71673
آرشیو
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
موسیقی وبلاگ من